نقش و جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام
نقش و جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام
نقش و جایگاه مردم در نظام سیاسی اسلام
نویسنده: سعيد هداوند
یکی از سطوح و عرصه های مهم مشارکت سیاسی، شرکت مردم یک جامعه در انتخابات است. کندوکاو در ادبیات موجود در مورد مشارکت سیاسی این نکته را روشن میسازد که که با وجود راه های گوناگون مشارکت و مداخله در سیاست، پژوهشگران توجه خاص به «انتخابات» و «مشارکت انتخاباتی» داشتهاند. اهمیت مشارکت انتخاباتی سبب گردیده که محور مشارکت سیاسی غالباً بر مشارکت انتخاباتی بچرخد.
دلیل واضح این امر را هم میتوان در اهمیت انتخابات در جامعه دانست، بگونه ای که میتوان گفت زندگی سیاسی شهروندان در دنیای نوین تقریباً در انتخابات خلاصه میشود.
در تعریف دیگری از انتخابات گفته شده است «انتخابات مجموعه عملیاتی است که درجهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهارت قدرت تدبیر شده است».
از این منظر، انتخابات ابزاری است که بوسیله آن میتوان اراده شهروندان را در شکل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدی اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد.
رای دهنده ضمن رای دادن که عملی حقوقی سیاسی محسوب میشود در حقیقت با برگزیدن نماینده و یا نمایندگان در اداره امور سیاسی جامعه خود مشارکت میکند. در واقع از طریق انتخابات است که به اعضای جامعه به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شکل دادن به سیاست عمومی دخالت مینماید.
انتخابات در کنار دیگر ساز و کارهای مشارکت شهروندان به صورت انفرادی یا جمعی، گروهی و صنفی، همچنان به عنوان بارزترین و قابل اندازه گیریترین نوع مشارکت مردم در عرصه سیاسی است. همچنین انتخابات از یک سو پایه های اجتماعی قدرت سیاسی را نشان میدهد و از سوی دیگر ملاک خوبی برای ارزیابی توزیع قدرت در جامعه است.
۱ برگزار کنندگان (دولت، احزاب و گروههایی که نامزدها به آنان وابستهاند).
۲ انتخاب شوندگان (نامزدهای انتخاباتی که احیاناً وابستگی گروهی دارند و در کنار ویژگیهای شخصی ممکن است سوابق مدیریتی و خدمتی هم داشته باشند).
۳ انتخاب کنندگان (کسانی که برای واگذاری قدرت و انتقال آن به نامزدهای انتخاباتی وارد عرصه انتخابات میشوند) اینان واجد شرایط رای دادن هستند که ممکن است وابستگی جزئی یا گرایشی نسبت به احزاب و گروهها یا نامزدها داشته باشند و برپایی این گرایش و میزان اطلاعاتی که از موضوعهای سیاسی دارند، دست به انتخابات بزنند.
۴ نظامهای انتخاباتی (متشکل از قوانینی که هر کشور برای برگزاری انتخابات وضع کرده و میتواند شامل سن واجدان حق رای دادن یا نحوه گزینش نامزدها برای ورود به عرصه انتخابات باشد)
۵ فضای حاکم بر جامعه (موضوعهای سیاسی و فضای فرهنگی اجتماعی حاکم در زمان انتخابات)
در واقع بررسی انتخابات و مشارکت انتخاباتی به خوبی چگونگی رابطه متقابل جامعه و دولت را به نمایش میگذارد.
یکی از مشخصات انتخابات، خصلت «گزینشی» آن است. یعنی هم نامزدی انتخابات (البته در چارچوب قوانین) آزاد است و هم رای دهنده میتواند از میان نامزدهای مختلف اعلام شده، آزادانه آنهایی را که تمایل دارد، برگزیند.
در مورد ماهیت رای، دو نظریه را میتوان ذکر کرد. دسته ای رای دادن را حق افراد میدانند و دسته دیگر آن را یک عمل اجتماعی و یک تکلیف برای افراد اجتماع میدانند.
نظریه اول مبتنی بر نظریه «حاکمیت تقسیم شده» میباشد. توضیح آنکه اگر حاکمیت مردم، ماحصل جمع سهام حاکمیت هر شهروند باشد پس صاحب سهم حاکمیت یعنی شهروند حق دارد که سازماندهی حکومت و صورت بندی اقتدار عالی سیاسی همکاری و مشارکت کند. اگر این همکاری و این مشارکت از راه انتخابات تحقق یابد پس هر شهروند حق دارد رای بدهد و هیچ مقامی نباید بتوان این حق را از او بگیرد. از سوی دیگر چون رای دادن حقی است متعلق به فرد، لذا وی مخیر است از آن استفاده کند یا خیر.
نظریه دوم ناشی از اندیشه «حاکمیت ملی» است. ملت کلیتی است تقسیم ناپذیر و حاکمیت متعلق به این کلیت یعنی ملت است نه شهروندانی که جزو عوامل سازنده آن هستند. اگر قدرت انتخاب کردن به یکایک شهروندان سپرده شده باشد نه از باب این است که خود اصالتاً صاحب این حق هستند بلکه با انجام یک عمل در گزینش کارگزاران حکومتی شرکت میجویند. شهروندان با رای دادن در واقع وظیفه اجتماعی خود را انجام میدهند. بنابراین اگر منافع جامعه ایجاب کند میتوان رای دادن را به عنوان تکلیف صرف اجتماعی الزامی سازد و امتناع از آن را ممنوع نموده و حتی مجازات نماید.
به نظر میرسد نظریه ای که در برگیرنده هر دو نظریه باشد قابلیت کاربرد بیشتری داشته باشد. در این میان نظریه ای که با اصل آزادی انسانها در تعیین سرنوشت خود و نیز مسئولیت اجتماعی سازگاری بیشتری دارد، نظریه ای است که رای دادن را هم حق و هم تکلیف افراد جامعه میداند.
۱ نقش وجود انتخابات و برگزاری متناوب و منظم و ادواری آن یکی از نشانه های بارز مشارکت سیاسی و مردم سالاری است بدین معنا که رای دهندگان به طور منظم و ادواری برای انتخاب نمایندگان سیاسی خود در انتخابات متعدد شرکت میکنند و آراء آنها همواره قدرت را به کسانی که برگزیده میشوند، تسلیم میکند. در نظامهای مردم سالار، انتخابات دوره ای فرصتی است برای مردم که به نظر خودشان را نسبت به شیوه حکومت و مدیریت یک دولت ابراز نمایند و اگر عدم رضایتی نسبت به آن داشته باشند، کسی یا گروهی دیگر را که صلاحتر و با کفایت تر میشناسند جایگزین سازند. بدین وسیله سیستم سیاسی رو به اصلاح و بهبودی و تکامل تدریجی پیش میرود.
۲ یکی از مهمترین کارکردهای انتخابات، قاعده مند نمودن انتقال قدرت سیاسی از گروهی به گروه دیگر است. فقدان قاعده ای برای انتقال و توزیع قدرت سیاسی و مسئولیت اداره جامعه، مصائب سیاسی گوناگونی به دنبال میآورد. ایمان به وجود و کارکرد انتخابات به گروههایی که برای تصاحب قدرت سیاسی به رقابت میپردازند، تضمین میدهد که بهترین راه و شیوه کسب قدرت، حضور در انتخابات است. کسب قدرت از راه انتخابات ضمن دارا بودن مشروعیت لازم از سوی مردم، مسالمت آمیزترین شیوه در رسیدن به اریکه قدرت است. انتخابات در سیاست صرف، بمانند یک تیغ دولبه میماند، از یک طرف گروه یا شخصی را از قدرت و حکومت خلع ید مینماید و از طرف دیگر قدرت جدیدی را جایگزین میکند.
۳ انتخابات زمینه های لازم برای چرخش نخبگان و دگرگونی در بخشهایی از گروه حاکمه را به طور مستمر فراهم میسازد. در یک نظام مردم سالار قدرت در چرخش است و به طور مداوم دست به دست میگردد. هیچ کس برای همیشه از دستیابی به قدرت محروم نمیشود. بنابراین رقابت و انتخابات به معنای نبرد مرگ و زندگی نیست. هنگامی که گروهی خود را بر سر دو راهی مرگ و زندگی ببیند، امکان مقاومت خشونت آمیز در او افزایش مییابد، در حالیکه در یک نظام مردم سالار، انتخابات به معنای حذف از صحنه سیاست نیست بلکه چرخش سیاسی و دست به دست گشتن قدرت میباشد. (۲)
۴ برگزاری انتخابات منظم عاملی در فرهنگ سازی سیاسی تلقی میگردد. فرهنگ سیاسی مقوله تحول پذیری است و شیوه عملکرد ساختار قدرت بر آن تاثیر میگذارد. انتظار اینکه فرهنگ سیاسی در نتیجه تحولات آموزشی و اقتصادی و تحرک اجتماعی دگرگون گردد، انتظار درستی است، اما نمیتوان تصور کرد که بدون تغییر در ساختار قدرت این تغییر، همه جانبه و موثر باشد. در کل، نظام سیاسی رقابتی و مشارکت آمیز خود دستگاهی برای آموزش و تربیت سیاسی شهروندان به شمار میرود.
۵ سازماندهی انتخابات واقعی با افزایش مشارکت و گسترش رقابت سیاسی بین گروه های مختلف سیاسی، اجتماعی بستری مناسب برای رقابت تشکلهای موجود در جامعه بوجود میآورد و حتی شرایط و زمینه های لازم برای ظهور گروه های جدید سیاسی اجتماعی بوجود میآورد. براین اساس انتخابات به عنوان عرصه مبارزه در رقابت گروهها، تشکلها، اندیشهها، طرحها و دیدگاهها از یک طرف با بسط علایق سیاسی در بین آحاد مردم، آنها را به حقوق سیاسی خودشان آشنا ساخته و باور شهروندان را به رعایت ارزشهای مردم سالارانه تقویت میکند و از طرف دیگر رقابت مسالمت آمیز بین گروه های سیاسی را برای تصاحب قدرت نهادینه ساخته و موجب تقویت آنها میشود.
۶ انتخابات آزاد و قانونمند به عنوان بارزترین شکل نهادینگی مشارکت سیاسی، عمدهترین ابزار ایجاد و حفظ جامعه مدنی به شمار میآید. رویه های مشارکت سیاسی از طریق انتخابات میتواند مسبب تکوین و تداوم جامعه مدنی باشد. انتخابات فضا را برای بسط دامنه قدرت اجتماعی یا به عبارتی قدرت نهادهای واسط میگشاید و از مسئولیت حکومت در برابر ملت سخن میگوید.
۷ انتخابات به عنوان عالیترین مظهر حضور مردم در عرصه سیاسی و مهمترین مجرای تحقق حاکمیت مردم است. نظام مردم سالار نظام حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، نظام داشتن حکومتی برخاسته از مردم و پاسخگو در برابر مردم است. برگزاری انتخابات مشارکت آمیز و رقابتی احساس مسئولیت نظام در مقابل خواستهای جامعه را افزایش میدهد. انتخابات موجب افزایش احساس مسئولیت حاکمان در مقابل خواستهای جامعه میشود.
۸ انتخابات به ایجاد و بازنمایی مشروعیت سیاسی میانجامد و بر وسعت و کیفیت مشارکت مردم میانجامد. انتخابات و آرای عمومی برای انتخابات کارگزاران و حل مشارکت کشور مهمترین عامل مشروعیت حاکمیت است. انتخابات ابزاری مناسب برای حل بحرانهایی است که اغلب دولتها با آن گریبانگیر هستند. (3)
۹ ترغیب فردباوری و عقلانی سازی رفتار جمعی نیز یکی دیگر از کارکردهای انتخابات است. سازماندهی افراد در نهادی مدنی و فراهم آوردن مکانیزمی برای اظهار وجود اخذ رای و نظر آنها سبب میشود هر فرد ضمن کسب احساس تعلق و موثر بودن و هویت جمعی بر تنشهای ناشی از خود بیگانگی و بی تفاوتی سیاسی فاق آید. انتخابات به واسطه کرکرد تخصص خود در روند عقلایی کردن سیاست و مشارکت در نظام مردم سالار نقش بسزایی را ایفا میکند.
۱۰ مهمترین کارکرد ویژه انتخابات و مشارکت سیاسی مردم، خنثی سازی توطئهها و تهدیدات دشمنان میباشد که در عین حال موجب افزایش اقتدار نظام و امنیت ملی کشور میشود و دارای پیامدهای مثبت منطقه ای و بین المللی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. (4)
منابع:
1- نوذري. حسينعلي، مفهوم شناسي انتخابات، روزنامه ايران ، 20/11/82
2- قاضي. ابوالفضل، حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، انتشارات دانشگاه تهران-1371
3- هاشمي. سيد محمد، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي -1374
4- فيرحي. داود، مفهوم مشاركت سياسي، فصلنامه علوم سياسي، سال اول، شماره1-1376
5- لك زايي. شريف، الگوي مشاركت سياسي در نظريههاي ولايت فقيه، فصلنامه علوم سياسي، سال پنجم، شماره 20-1381
6- قنبريان. محسن، انتخابات، حق يا تكليف؟، فصلنامه كتاب نقد، سال سوم، شماره 9 و 10-1384
ارسال توسط کاربر محترم سایت : salmanjavan
دلیل واضح این امر را هم میتوان در اهمیت انتخابات در جامعه دانست، بگونه ای که میتوان گفت زندگی سیاسی شهروندان در دنیای نوین تقریباً در انتخابات خلاصه میشود.
● مفهوم انتخابات
در تعریف دیگری از انتخابات گفته شده است «انتخابات مجموعه عملیاتی است که درجهت گزینش فرمانروایان یا تعیین ناظرانی برای مهارت قدرت تدبیر شده است».
از این منظر، انتخابات ابزاری است که بوسیله آن میتوان اراده شهروندان را در شکل گیری نهادهای سیاسی و تعیین متصدی اعمال اقتدار سیاسی مداخله داد.
رای دهنده ضمن رای دادن که عملی حقوقی سیاسی محسوب میشود در حقیقت با برگزیدن نماینده و یا نمایندگان در اداره امور سیاسی جامعه خود مشارکت میکند. در واقع از طریق انتخابات است که به اعضای جامعه به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شکل دادن به سیاست عمومی دخالت مینماید.
انتخابات در کنار دیگر ساز و کارهای مشارکت شهروندان به صورت انفرادی یا جمعی، گروهی و صنفی، همچنان به عنوان بارزترین و قابل اندازه گیریترین نوع مشارکت مردم در عرصه سیاسی است. همچنین انتخابات از یک سو پایه های اجتماعی قدرت سیاسی را نشان میدهد و از سوی دیگر ملاک خوبی برای ارزیابی توزیع قدرت در جامعه است.
● اجزای متشکله انتخابات
۱ برگزار کنندگان (دولت، احزاب و گروههایی که نامزدها به آنان وابستهاند).
۲ انتخاب شوندگان (نامزدهای انتخاباتی که احیاناً وابستگی گروهی دارند و در کنار ویژگیهای شخصی ممکن است سوابق مدیریتی و خدمتی هم داشته باشند).
۳ انتخاب کنندگان (کسانی که برای واگذاری قدرت و انتقال آن به نامزدهای انتخاباتی وارد عرصه انتخابات میشوند) اینان واجد شرایط رای دادن هستند که ممکن است وابستگی جزئی یا گرایشی نسبت به احزاب و گروهها یا نامزدها داشته باشند و برپایی این گرایش و میزان اطلاعاتی که از موضوعهای سیاسی دارند، دست به انتخابات بزنند.
۴ نظامهای انتخاباتی (متشکل از قوانینی که هر کشور برای برگزاری انتخابات وضع کرده و میتواند شامل سن واجدان حق رای دادن یا نحوه گزینش نامزدها برای ورود به عرصه انتخابات باشد)
۵ فضای حاکم بر جامعه (موضوعهای سیاسی و فضای فرهنگی اجتماعی حاکم در زمان انتخابات)
در واقع بررسی انتخابات و مشارکت انتخاباتی به خوبی چگونگی رابطه متقابل جامعه و دولت را به نمایش میگذارد.
● انتخابات و مشارکت سیاسی مردم
یکی از مشخصات انتخابات، خصلت «گزینشی» آن است. یعنی هم نامزدی انتخابات (البته در چارچوب قوانین) آزاد است و هم رای دهنده میتواند از میان نامزدهای مختلف اعلام شده، آزادانه آنهایی را که تمایل دارد، برگزیند.
در مورد ماهیت رای، دو نظریه را میتوان ذکر کرد. دسته ای رای دادن را حق افراد میدانند و دسته دیگر آن را یک عمل اجتماعی و یک تکلیف برای افراد اجتماع میدانند.
نظریه اول مبتنی بر نظریه «حاکمیت تقسیم شده» میباشد. توضیح آنکه اگر حاکمیت مردم، ماحصل جمع سهام حاکمیت هر شهروند باشد پس صاحب سهم حاکمیت یعنی شهروند حق دارد که سازماندهی حکومت و صورت بندی اقتدار عالی سیاسی همکاری و مشارکت کند. اگر این همکاری و این مشارکت از راه انتخابات تحقق یابد پس هر شهروند حق دارد رای بدهد و هیچ مقامی نباید بتوان این حق را از او بگیرد. از سوی دیگر چون رای دادن حقی است متعلق به فرد، لذا وی مخیر است از آن استفاده کند یا خیر.
نظریه دوم ناشی از اندیشه «حاکمیت ملی» است. ملت کلیتی است تقسیم ناپذیر و حاکمیت متعلق به این کلیت یعنی ملت است نه شهروندانی که جزو عوامل سازنده آن هستند. اگر قدرت انتخاب کردن به یکایک شهروندان سپرده شده باشد نه از باب این است که خود اصالتاً صاحب این حق هستند بلکه با انجام یک عمل در گزینش کارگزاران حکومتی شرکت میجویند. شهروندان با رای دادن در واقع وظیفه اجتماعی خود را انجام میدهند. بنابراین اگر منافع جامعه ایجاب کند میتوان رای دادن را به عنوان تکلیف صرف اجتماعی الزامی سازد و امتناع از آن را ممنوع نموده و حتی مجازات نماید.
به نظر میرسد نظریه ای که در برگیرنده هر دو نظریه باشد قابلیت کاربرد بیشتری داشته باشد. در این میان نظریه ای که با اصل آزادی انسانها در تعیین سرنوشت خود و نیز مسئولیت اجتماعی سازگاری بیشتری دارد، نظریه ای است که رای دادن را هم حق و هم تکلیف افراد جامعه میداند.
● کارکردهای انتخابات مردم سالار
۱ نقش وجود انتخابات و برگزاری متناوب و منظم و ادواری آن یکی از نشانه های بارز مشارکت سیاسی و مردم سالاری است بدین معنا که رای دهندگان به طور منظم و ادواری برای انتخاب نمایندگان سیاسی خود در انتخابات متعدد شرکت میکنند و آراء آنها همواره قدرت را به کسانی که برگزیده میشوند، تسلیم میکند. در نظامهای مردم سالار، انتخابات دوره ای فرصتی است برای مردم که به نظر خودشان را نسبت به شیوه حکومت و مدیریت یک دولت ابراز نمایند و اگر عدم رضایتی نسبت به آن داشته باشند، کسی یا گروهی دیگر را که صلاحتر و با کفایت تر میشناسند جایگزین سازند. بدین وسیله سیستم سیاسی رو به اصلاح و بهبودی و تکامل تدریجی پیش میرود.
۲ یکی از مهمترین کارکردهای انتخابات، قاعده مند نمودن انتقال قدرت سیاسی از گروهی به گروه دیگر است. فقدان قاعده ای برای انتقال و توزیع قدرت سیاسی و مسئولیت اداره جامعه، مصائب سیاسی گوناگونی به دنبال میآورد. ایمان به وجود و کارکرد انتخابات به گروههایی که برای تصاحب قدرت سیاسی به رقابت میپردازند، تضمین میدهد که بهترین راه و شیوه کسب قدرت، حضور در انتخابات است. کسب قدرت از راه انتخابات ضمن دارا بودن مشروعیت لازم از سوی مردم، مسالمت آمیزترین شیوه در رسیدن به اریکه قدرت است. انتخابات در سیاست صرف، بمانند یک تیغ دولبه میماند، از یک طرف گروه یا شخصی را از قدرت و حکومت خلع ید مینماید و از طرف دیگر قدرت جدیدی را جایگزین میکند.
۳ انتخابات زمینه های لازم برای چرخش نخبگان و دگرگونی در بخشهایی از گروه حاکمه را به طور مستمر فراهم میسازد. در یک نظام مردم سالار قدرت در چرخش است و به طور مداوم دست به دست میگردد. هیچ کس برای همیشه از دستیابی به قدرت محروم نمیشود. بنابراین رقابت و انتخابات به معنای نبرد مرگ و زندگی نیست. هنگامی که گروهی خود را بر سر دو راهی مرگ و زندگی ببیند، امکان مقاومت خشونت آمیز در او افزایش مییابد، در حالیکه در یک نظام مردم سالار، انتخابات به معنای حذف از صحنه سیاست نیست بلکه چرخش سیاسی و دست به دست گشتن قدرت میباشد. (۲)
۴ برگزاری انتخابات منظم عاملی در فرهنگ سازی سیاسی تلقی میگردد. فرهنگ سیاسی مقوله تحول پذیری است و شیوه عملکرد ساختار قدرت بر آن تاثیر میگذارد. انتظار اینکه فرهنگ سیاسی در نتیجه تحولات آموزشی و اقتصادی و تحرک اجتماعی دگرگون گردد، انتظار درستی است، اما نمیتوان تصور کرد که بدون تغییر در ساختار قدرت این تغییر، همه جانبه و موثر باشد. در کل، نظام سیاسی رقابتی و مشارکت آمیز خود دستگاهی برای آموزش و تربیت سیاسی شهروندان به شمار میرود.
۵ سازماندهی انتخابات واقعی با افزایش مشارکت و گسترش رقابت سیاسی بین گروه های مختلف سیاسی، اجتماعی بستری مناسب برای رقابت تشکلهای موجود در جامعه بوجود میآورد و حتی شرایط و زمینه های لازم برای ظهور گروه های جدید سیاسی اجتماعی بوجود میآورد. براین اساس انتخابات به عنوان عرصه مبارزه در رقابت گروهها، تشکلها، اندیشهها، طرحها و دیدگاهها از یک طرف با بسط علایق سیاسی در بین آحاد مردم، آنها را به حقوق سیاسی خودشان آشنا ساخته و باور شهروندان را به رعایت ارزشهای مردم سالارانه تقویت میکند و از طرف دیگر رقابت مسالمت آمیز بین گروه های سیاسی را برای تصاحب قدرت نهادینه ساخته و موجب تقویت آنها میشود.
۶ انتخابات آزاد و قانونمند به عنوان بارزترین شکل نهادینگی مشارکت سیاسی، عمدهترین ابزار ایجاد و حفظ جامعه مدنی به شمار میآید. رویه های مشارکت سیاسی از طریق انتخابات میتواند مسبب تکوین و تداوم جامعه مدنی باشد. انتخابات فضا را برای بسط دامنه قدرت اجتماعی یا به عبارتی قدرت نهادهای واسط میگشاید و از مسئولیت حکومت در برابر ملت سخن میگوید.
۷ انتخابات به عنوان عالیترین مظهر حضور مردم در عرصه سیاسی و مهمترین مجرای تحقق حاکمیت مردم است. نظام مردم سالار نظام حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش، نظام داشتن حکومتی برخاسته از مردم و پاسخگو در برابر مردم است. برگزاری انتخابات مشارکت آمیز و رقابتی احساس مسئولیت نظام در مقابل خواستهای جامعه را افزایش میدهد. انتخابات موجب افزایش احساس مسئولیت حاکمان در مقابل خواستهای جامعه میشود.
۸ انتخابات به ایجاد و بازنمایی مشروعیت سیاسی میانجامد و بر وسعت و کیفیت مشارکت مردم میانجامد. انتخابات و آرای عمومی برای انتخابات کارگزاران و حل مشارکت کشور مهمترین عامل مشروعیت حاکمیت است. انتخابات ابزاری مناسب برای حل بحرانهایی است که اغلب دولتها با آن گریبانگیر هستند. (3)
۹ ترغیب فردباوری و عقلانی سازی رفتار جمعی نیز یکی دیگر از کارکردهای انتخابات است. سازماندهی افراد در نهادی مدنی و فراهم آوردن مکانیزمی برای اظهار وجود اخذ رای و نظر آنها سبب میشود هر فرد ضمن کسب احساس تعلق و موثر بودن و هویت جمعی بر تنشهای ناشی از خود بیگانگی و بی تفاوتی سیاسی فاق آید. انتخابات به واسطه کرکرد تخصص خود در روند عقلایی کردن سیاست و مشارکت در نظام مردم سالار نقش بسزایی را ایفا میکند.
۱۰ مهمترین کارکرد ویژه انتخابات و مشارکت سیاسی مردم، خنثی سازی توطئهها و تهدیدات دشمنان میباشد که در عین حال موجب افزایش اقتدار نظام و امنیت ملی کشور میشود و دارای پیامدهای مثبت منطقه ای و بین المللی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. (4)
منابع:
1- نوذري. حسينعلي، مفهوم شناسي انتخابات، روزنامه ايران ، 20/11/82
2- قاضي. ابوالفضل، حقوق اساسي و نهادهاي سياسي، انتشارات دانشگاه تهران-1371
3- هاشمي. سيد محمد، حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي -1374
4- فيرحي. داود، مفهوم مشاركت سياسي، فصلنامه علوم سياسي، سال اول، شماره1-1376
5- لك زايي. شريف، الگوي مشاركت سياسي در نظريههاي ولايت فقيه، فصلنامه علوم سياسي، سال پنجم، شماره 20-1381
6- قنبريان. محسن، انتخابات، حق يا تكليف؟، فصلنامه كتاب نقد، سال سوم، شماره 9 و 10-1384
ارسال توسط کاربر محترم سایت : salmanjavan
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}